به گزارش ايسنا، محمدنبی حبیبی، به برگزاری جلسهای حساس در موتلفه در چهارشنبه شب پیش از انتخابات میپردازد. شبی که او، بادامچیان و توکلیبینا تصمیم میگیرند که دیگر موتلفه از میرسلیم حمایت نکرده و حامی رییسی شود. آنطور که حبیبی میگوید از همان ابتدا در موتلفه درباره حمایت از رییسی اختلاف نظر وجود داشت و در نهایت شورای مرکزی موتلفه نتوانست به تصمیم مشخصی در این باره برسد. بعد از مناظره سوم انتخاباتی، تصمیم اصولگرایان حمایت از رییسی بود و بنابراین پیشنهاد کنارهگیری به قالیباف و میرسلیم داده شد که قالیباف برخلاف نظر شخصی خود کنارهگیری کرد.
وقتی مذاکرات در موتلفه در طی روزهای شنبه تا چهارشنبه پیش از انتخابات برای کنارهگری میرسلیم به نتیجه نمیرسند، حبیبی، بادامچیان و توکلیبینا، شب پنجشنبه بدون حضور اعضای شورای مرکزی موتلفه جلسهای تشکیل داده و اعلام میکنند که این حزب از رییسی حمایت میکند؛ البته میرسلیم این تصمیم را نمیپذیرد و مذاکرات برای راضی کردن او برای کنارهگیری به نتیجه نمیرسد.
اهم اظهارات حبیبی به شرح زیر است:
* میرسلیم هم به جمنا گفته بود که من نامزد حزب موتلفه هستم و به تعهدات شما احترام گذاشته ولی در صورتی آنها را امضا میکنم که حزب موتلفه آن تعهدنامهها را تایید کرده باشد. البته حزب هم به میرسلیم اجازه امضای تعهدنامه را نداد.
* اختلاف در موتلفه راجع به پیوستن به جمنا وجود داشت. برخی میگفتند نیت جمنا خیر است و موتلفه در جمنا ادغام شود. نظر دیگر این بود که رابطه با جمنا حفظ شود اما شروطی در نظر گرفته شود و دیدگاه سوم هم این بود که کاری به فعالیت جمنا نداشته باشیم. هیچوقت در موتلفه درباره چگونگی تعامل با جمنا به اتفاق نظر کامل و متفق نرسیدیم.
*مهمترین تعهدی که جمنا از موتلفه می خواست این بود که اگر جمنا در تصمیمگیریهای خود به یک نامزد برای انتخابات ریاستجمهوری رسید، بقیه نامزدها بی چون و چرا کنار بروند و همه موظف باشند از آن نامزد حمایت کنند. اکثریت شورای مرکزی موتلفه این تعهد را نپذیرفتند.
*چنین نیتی در موتلفه تا به حال وجود نداشته و الان هم ندارد که خود را پدرخوانده بقیه اصولگرايان بدانیم. ما برای انتخابات 94 بیش از 50 جلسه با پایدرای و ایثارگران داشتیم که در هیچ جلسه موضع پدرخواندگی نگرفتیم. در این جلسات همه نظرات خود را آزادانه مطرح میکردند. تکرار میکنم ما مدعی پدرخواندگی جریان اصولگرا نیستیم.
* در جریان اصولگرایی نشنیدم کسی بگوید ما در مرحله اول صد در صد پیروزیم. قرار شد ما از سبد رای خود حفاظت کنیم تا حتی یک رای ما به سمت رقیب نرود. لازمه آن هم این بود که هر سه نامزد در صحنه بمانند.اما پس از مناظره سوم براساس نظرسنجی ها، آرای روحانی از زیر 50 درصد به بالای 50 درصد رسید و به همین دلیل هم نظر ما در روز شنبه پس از مناظره سوم تغییر کرد. در روز شنبه بحثهای مفصلی انجام شد و در نهایت این نظر غالب شد که برخلاف دو روز پیش بهتر است اکنون با یک نامزد به میدان بیاییم که البته این حرف هم منطقی بود. جمعی انتخاب شدند تا با قالیباف صحبت کنند که انصراف دهد. البته قالیباف خودش موافق کنارهگیری نبود اما گفت به نظر جمع احترام میگذارم و برخلاف نظر خودم و برای تبعیت از جمع کنارهگیری میکنم.
*به ما هم در موتلفه گفته شد که میرسلیم کنار برود. ما این تصمیم را در موتلفه مطرح کردیم اما اکثریت شورای مرکزی موافق کنار رفتن میرسیلم نبودند. خود میرسلیم هم موافق کنارهگیری نبود بنابراین در شورای مرکزی موتلفه نظرات به دو دسته موافق کنارهگیری میرسلیم و مخالف این کنارهگیری تقسیم شد و این دو نظر در مقابل هم قرار گرفتند.
*نظر شورای مرکزی این بود که خوب است میرسلیم در مشهد کنار رئیسی باشد. در مشهد میرسلیم مذاکراتی با رئیسی داشته بود و عصر آن روز به ما گفت که رئیسی مخالفتی با ماندن او ندارد اما ساعتهای آخر شب آن روز، رئیسی از طریقی به ما اعلام کرد که با رفتن میرسلیم موافق است. در واقع ما این دو نظر مخالف را در پیش خود داشتیم.
*ما به عنوان حزب موتلفه از نامزدی خود اعلام انصراف کرده و از نامزد دیگری پشتیبانی کردیم بنابراین رای میرسلیم که خودش مایل بود بماند، نمی تواند معیاری برای مقبولیت یا عدم مقبولیت مجموعه موتلفه باشد.
*مردم نقاط ضعفی از ما سراغ داشتند و به همین دلیل به اصولگرایان رای ندادند البته پیروزی رقیب و شکست خود را نباید فاجعه تلقی کنیم. ما در انتخابات 76 هم افت فراوان داشتیم اما در انتخابات شورای شهر دوم در تهران موفق شدیم.
* اگر کسی روحانی را موافق همجنسگرایی بداند یک اتهام بزرگ به ایشان وارد کرده است ولی آقای روحانی با سند 2030 مخالفتی نداشت و دولت ایشان کلیت آن را پذیرفته بود.
*در تبلیغات اینگونه القا شد که اصولگرایان موجودات خطرناکی هستند که چون براساس عقل و منطق تصمیم نمیگیرند، موجب ایجاد جنگ میشوند در حالی که پس از پیروزی روحانی در انتخابات، داعش به ایران حمله کرد.
*سلایق تشکلهای اصولگرایی با هم فرق میکنند اما حرفهای روحانی در مورد کل جریان اصولگرایی بود. این ایراد به روحانی وارد است که کل جریان اصولگرایی را متهم به جنگ طلبی کرد. ممکن است در جریان اصولگرایی افرادی هم باشند که آنطور که روحانی میگفت، عمل کنند اما جریان کلی اصولگرایی جنگ طلب نبوده و صلحطلب است.
*مواضع اخیر رئیس جمهور و وزیر خارجه را کاملا تایید میکنم. آنها حرف ملت را زدند. ما برای افزایش توان دفاعی خود از هیچ کس اجازه نمیگیریم.
نظر شما